آثار و تبعات بیدولتی
در شرایط بیدولتی مردم احساس میکنند افقی برای آینده ندارند و امیدی به حل مشکلات و اجماع قوا برای حل چالشها نیست.
بررسی علل و تبعات بیدولتی،
در گفتگوی تجارت فردا با موسی غنینژاد، ۲۲ دی ۱۳۹۷
پدیده بیدولتی تنها تبعات اقتصادی ندارد. قطعا تبعات اجتماعی آن بیشتر و بدتر است. در شرایط بیدولتی مردم احساس میکنند افقی برای آینده ندارند و امیدی به حل مشکلات و اجماع قوا برای حل چالشها نیست. همه میگویند مشخص نیست چه خواهد شد و به آینده بدبین هستند و این بدبینی برای یک جامعه سم مهلک است چراکه میتواند جامعه را فلج کند.
زمانی که از دولت حرف میزنیم منظورمان صرفا قوه مجریه نیست، بلکه مجموعه قوای حاکمیتی (state) است. مجموعه قوای سهگانه و نهادهای مختلف که وظیفه صیانت از کشور و اجرای قانون را بر عهده دارند. در حقیقت در این معنا state در معنای دولت-ملت (Nation State) است. حال اگر ما با وضعیتی روبرو شویم که بخشی از قوای حاکمیتی، اقدامات بخش دیگر را خنثی کند یا بخشی در مقابل بخش دیگر بایستد و وضعیتی را ایجاد کنند که یک عده از گروهها و افراد فرصتطلب بتوانند از تضاد و تناقض پیش آمده استفاده کنند و قوانین را دور بزنند، میگوییم با پدیده بیدولتی مواجهیم.
وضعیت بیدولتی، وضعیتی است که مجموعه قوانین و مقررات موجود در کشور بهصورت دقیق و درست اجرا نمیشود و به انحای مختلف توسط نیروهای ذینفوذ ی دور زده میشود و هیچکدام از قوای دولتی در برابر دور زدن قانون و بیقانونی برخورد قاطع انجام نمیدهند.
اگر قوای حاکم –قوه مجریه، مقننه، قضائیه و سایر نهادهای حکومتی، شهرداریها و حتی امامان نماز جمعه- همه یکپارچه پشت قانون نباشند دچار بیقانونی میشویم. قانون میگوید هر موسسهای که با تراکنشهای پولی و اعتباری سر و کار دارد، باید از بانک مرکزی مجوز بگیرد. اما تعاونیها، وزارت کشور و حتی کلانتریها برای تشکیل موسسات مالی و اعتباری مجوز دادند. جالبتر آنکه نه تنها بانک مرکزی برخورد نکرد، که دادستان مدعیالعموم هم واکنشی به این موضوع نشان نداد. مصداق بارز بیقانونی و بیدولتی یعنی همین.
دولت یازدهم از طرف مجموعه حاکمیت و نظام ماموریت پیدا میکند در موضوع پرونده هستهای مذاکره کند و توافقنامه برجام را امضا کند. اما یک عده در داخل میگویند ما برجام را قبول نداریم! بعد هم موشک هوا میکنند و مخالفت عینی و عملی نشان میدهند. این نشانه بیدولتی است.
پدیده بیدولتی در ایران در حال گسترش است. من فکر میکنم دلیل اصلی این است که ما روی منافع ملی در کشورمان توافق نداریم. هر حزب و جناح و گروه ذینفوذی، تعبیر خاص خودش را از منافع ملی دارد. در همه کشورهای پیشرفته گروههای مخالف و اپوزیسیون وجود دارد. اما چیزی که سبب میشود بیدولتی شکل نگیرد این است که مجموعه قوا و اپوزیسیون روی منافع ملی و خطوط کلی آن توافق نظر دارند و معتقدند قانون اساسی باید اجرا و منافع ملی تامین شود.
وقتی بیدولتی و بیقانونی رواج پیدا کند سنگ روی سنگ بند نمیشود. نتیجه عملی این شرایط این است که نابسامانی و آشفتگی ایجاد میشود و نوعی عدم اطمینان در جامعه شکل میگیرد که مانع سرمایهگذاری و رشد فعالیتهای اقتصادی میشود.
درباره این سایت